معنی خودرویی ایرانی

لغت نامه دهخدا

خودرویی

خودرویی. [خوَدْ / خُدْ] (حامص) بالیدگی خودبخودی. روئیدگی بدون کشتن. کنایه از بی اصلی و بی خاندانی:
مکن در این چمنم سرزنش بخودرویی
چنانکه پرورشم می دهند می رویم.
حافظ.

معادل ابجد

خودرویی ایرانی

1108

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری